بهمن سالهای قبل چه خبر بود؟

سلام خدمت همه مادر و پدرهای عزیز
بله درست فهمیدید
دیگه نه میشه گفت دانشجویان؛ نه میشه گفت فارغ التحصیلان... فقط میشه گفت مادر و پدرهای عزیز
دیگه داریم به پایان سال نزدیک میشیم و باید خونه تکونی رو شروع کنید

خب بریم سراغ بحث شیرین امروز
امروز میخوایم ببینیم سالهای گذشته بهمن ها چه خبر بود.
شاید برای شما مهم جذاب باشه...

بهمن 85
بهمن 85 آغاز به کار وبلاگ بود. اوایل بهمن ماه بود که وبلاگ تاسیس شد و اولین پست وبلاگ مربوط به اطلاع رسانی ترم سوم بود. آخرش هم نوشته شده بود به زودی در این وبلاگ مطالب جدیدی درج خواهد شد. اون موقع که بچه ها زیاد با اینترنت و وبلاگ آشنا نبودن نمیدونستن مطالب وبلاگ که به روز میشه میاد بالا و تا ماه ها تو پست اولی نظر میدادن . خلاصه این که یادآوری کنم که استارت ایده اولیه وبلاگ در خانه حامد و با حضور من، حامد، احمد، مهدی، حسین، وحید و حمید زده شد. کسی هست که فامیل این بچه هایی که گفتم یادش نباشه؟

بهمن 86
در سال 86 اولین محصول گرافیکی عمران 84 به نام چشم برزخی ساخته شد. این فایل فلش که به نظر خیلی ساده بود و چیز خاصی نداشت ولی پایه ای بود برای ساخت بازی ها و کلیپ ها و سایر کارهای جذاب که با استقبال بچه ها مواجه شد.

بهمن 87
در این ماه اولین بازی عمران 84 به نام "تیزباش بِیبی" ساخته شد . بعیده که کسی این بازی رو حتی یادش باشه. بازی از این قرار بود که یک سری سوالها از شما پرسیده می شد که ظاهر ساده ولی جوابهای زیرکانه ای داشت. مثلا میگفت جنگ صد روزه چند روز طول کشید؟ جوابش مثلا میشد 113 روز. یا مثلا دهه فجر چند روز بود؟ مثلا 11 روز. شما باید جواب این سوالها رو تو کادر مینوشتین و آخر تعیین سطح میکرد. یادش بخیر... البته مهم ترین اتفاق بهمن 87 اردوی تاریخی شیراز و اهواز بود که متاسفانه از اطلاعاتی ازش در وبلاگ نداریم. قسمتی از اطلاعات بلاگفا در حمله ای که اون زمان به سایت شد پاک شد و دیگه برنگشت.

بهمن 88
بهمن 88 کنکور داشتیم. خیلی سال پر استرسی بود. یک سری از بچه ها که جلوتر از ما بودن یعنی آرمین، مصطفی و امید سال قبلش امتحان دادن و رفتن. ولی اکثر بچه ها سال 88 امتحان داشتن و خداروشکر خیلی هم قبولی دادیم. ته مونده هاش هم مثل من سال 89 آزمون دادیم و قبول شدیم. ناگفته نماند مهم ترین اتفاق اون ماه و اون سال درگذشت مادر شقایق بود. روحش شاد.

بهمن 89
سال 89 رو شروع کردیم به تبریک گفتن. تبریک چی؟ تبریک تولد. بهمن 89 رو تو وبلاگ به احمد ساجدی تبریک گفتیم. احمد جان هر وقت اومدی وبلاگ و این پست رو دیدی یک بار دیگه تولدت رو به شدت تبریک میگم. مرد بزرگی که سالها بعد از اتمام درس با "میسد کال"هاش به ما میفهموند که هنوز به یادتون هستم. الان هم که با پیامهای محبت آمیزش ما رو مورد لطف خودش قرار میده. احمد جان، رفیق بامرام، همیشه سلامت و پیروز باشی.

 دهه پر خاطره 80 تموم شد. این دهه یکی از بهترین دوران برای من بود. چه در دوران دبیرستان و چه دانشگاه خیلی خاطرات خوبی در ذهن من حک شده. دوست دارم یک بار دیگه با بچه های دبیرستان یا دانشگاه دور هم جمع بشیم و از خاطرات قدیممون بگیم. خاطراتی که اون زمان برای ما حکم شکنجه رو داشت و الان به خاطره تبدیل شده.
به امید اون روز ...